خیلی اوقات پدر و مادرها شاکی هستند که بچههایشان آنطور که باید و شاید به آنها احترام نمیگذارند. به نظر میرسد این مشکلی جهانی است و کلا نسبت به نسلهای قبل، بچهها کمتر حرمت بزرگترها را حفظ میکنند. در ادامه درباره علل این مسئله و راهکارهای آن صحبت میکنیم.
علت بی احترامی فرزندان به والدین
۱. وعده وعید دادن
خیلی اوقات، پدر و مادرها به بچهها وعده و وعیدهای الکی میدهند تا از دستشان خلاص شوند و موقتا کارشان راه بیفتد. اما همین وعدهها اگر عملی نشود، چه بهخاطر فراموشی یا چه بهخاطر آنکه اصلا قرار نبوده عملی بشود، میتواند آرامآرام بچهها را نسبت به والدین بیاعتماد کند و در ادامه باعث بیاحترامی به ایشان شود.
۲. محیط نامناسب
منظورمان از محیط، هم فضای خانه است و هم مکانهایی که فرزندتان بیشترین زمان روزش را در آنجاها میگذراند. اگر هر نوع تغییری در رفتار دلبندتان مشاهده کردید، باید محیطهایی را که در آنها حضور دارد و همچنین کسانی را که زمانش را بیشتر با آنها سپری میکند، بررسی کنید؛ کسانی مانند: پرستار بچه، میهمانها، همکلاسیها و دوستان مدرسهای، بچههای باشگاه ورزشی و…
۳. تربیت نادرست
بسیاری از پدر و مادرها درست با مفهوم تربیت و انضباط آشنا نیستند. آنها فکر میکنند وقتی کودک بزرگتر شد، همهچیز خودبهخود درست میشود و به همین خاطر برای تربیت فرزندشان چندان وقت نمیگذارند. اما این کار درست نیست.
۴. صمیمیت بیش از حد با کودک
امروزه خیلی از پدر و مادرها میگویند که با فرزندانشان مثل دوست و رفیق هستند و از این بابت به خودشان میبالند. آنها دلیل خوبی هم برای این کار دارند: اینکه میخواهند فرزندانشان با آنها راحت باشند و هرچه را که در زندگیشان پیش میآید یا در ذهنشان میگذرد با آنها در میان بگذارند. اما مشکل اینجا است که این طرز برخورد میتواند نوعی سوءتفاهم برای بچهها پیش بیاورد و باعث شود که آنها قدر پدر و مادر را آنطور که باید ندانند. همین مسئله نهایتا ممکن است بیاحترامی بههمراه بیاورد. خوب است که با فرزندانمان دوست باشیم، ولی باید حد و حدود آن را بدانیم.
۵. برآورده کردن خواستههای نامعقول
در این دوره و زمانه، پدر و مادرها زمان کمتری برای سپری کردن با فرزندانشان دارند؛ درحالیکه خیلیهایشان تنها یکی-دو فرزند دارند و بعضا نسبت به قدیمیها پول بیشتری میتوانند خرج آنها بکنند (البته در کشور ما… بگذریم). درنتیجه بسیاری از والدین سعی میکنند هرچه کودک ممکن است نیاز داشته باشد یا دوست داشته باشد برایش تهیه کنند.
اگر بچهها عادت کنند که هرچه میخواهند، در دسترسشان قرار بگیرد، یاد نمیگیرند که در زندگی انعطاف داشته باشند و از چیزی چشمپوشی کنند. دراینصورت میشود انتظار داشت که زمانی که چیزی را که میخواهند، به دست نیاورند، حرمت والدین را نگهندارند، حاضرجوابی کنند و بدرفتاری داشته باشند. همچنین آنها احتمالا قدر چیزهایی را که در اختیار دارند نمیدانند؛ چراکه آنها را با زحمت به دست نیاوردهاند.
۶. جلب توجه کردن بچهها
بعضی بچهها نسبت به والدینشان بدرفتاری و بیاحترامی میکنند تا توجه آنها را به خود جلب کنند. گاهی بچهها فکر میکنند که با آنها منصفانه برخورد نمیشود یا آنکه کسی حواسش به احساسات آنها نیست و این نهایتا میتواند بی احترامی فرزندان به والدین را در پی داشته باشد.
۷. برخورد غیرمحترمانه والدین
گاهی والدین فراموش میکنند که فرزندانشان حسابی حواسشان به آنها هست. بچهها معمولا همان رفتاری را در پیش میگیرند که از پدر و مادرشان میبینند. اگر میخواهید فرزندتان به دیگران و خودتان احترام بگذارد، برایش الگو باشید.
۸. میل به استقلال
وقتی بچهها وارد دوران بلوغ و نوجوانی میشوند، تمایل پیدا میکنند که در زندگی و کارهایشان استقلال داشته باشند. با آنکه معمولا والدین میدانند که در این سن و سال باید به آنها فضا و آزادی عمل بیشتری بدهند، ولی نوجوانها اغلب از هر نوع محدودیت فراری هستند. همین میتواند عامل دیگری برای بی احترامی فرزندان به والدین باشد.
۹. کم وقت گذاشتن برای فرزندان
در این روزگار، بهویژه اگر والدین هردویشان شاغل باشند، زمانی که برای بچهها میگذاریم ناخواسته کمتر و کمکیفیتتر است. درنهایت هم این مسئله میتواند روابط را سرد کند و حرمتها را بشکند.
۱۰. نوسانات خلقی
در مراحل رشد بچهها تغییرات زیادی در درون آنها و دنیای بیرون رخ میدهد. مثلا آنها گاهی ممکن است به نظرمان رفتار تند و گستاخانهای داشته باشند؛ درحالیکه شاید منظور بدی نداشته باشند و خیلی دست خودشان نبوده.
البته اینکه بخواهید رفتار دلبندتان را تحلیل کنید و دلیل بیاحترامیش نسبت به خودتان را پیدا کنید کاملا طبیعی است، ولی ازطرفی باید آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید اختلافهای میان خودتان و فرزندتان را قبل از آنکه کار به جاهای باریک بکشد حل کنید.
نمونه هایی از بی احترامی کودکان به والدین
موارد زیر، انواعی از بی احترامی فرزندان به والدین هستند:
- محکم بستن درِ اتاق
- نگاه تند و اهانتآمیز
- ابراز تنفر از والدین
- دور شدن ناگهانی از والدین در حین صحبت آنها با کودک
- نادیده گرفتن آنها
- غرغر کردن سر پدر و مادر
- ناسزا گفتن
- فریاد زدن
- پرت کردن وسایل به سمت والدین
- درگیری فیزیکی
البته خیلی اوقات چنین برخوردهایی برای حفظ استقلال از بچهها سر میزند و لزوما به معنی خصومت داشتن آنها نیست.
در برابر بی احترامی فرزندان چه کنیم؟
برای آنکه با بی احترامی فرزندان به والدین مقابله کنیم، میتوانیم از راهکارهای زیر کمک بگیریم:
۱. به دل نگیرید
میدانیم سخت است، ولی برخورد تند فرزندتان را به دل نگیرید. رفتار او بهخاطر شخصیت خودش است؛ نه شما. بهجای آنکه دلچرکین یا عصبانی شوید که میتواند کار را به جنگوجدل بکشاند، بهطور قاطعانه و واضح با فرزندتان صحبت کنید. میتوانید بگویید: «اینطور با من حرف نزن! خوشم نمیآید.» و بعد برگردید و صحنه را ترک کنید. خلاصه به او بفهمانید که رفتارش اشتباه است و خودتان را درگیر نکنید.
اگر حرکتی که از فرزندتان سر زده است پیامدی را شامل حالش میکند، میتوانید بگویید: «قرار نیست وقتی که نمیگذارم به خانه دوستت بروی، فحش بدهی. موبایلت برای دو ساعت دست من میمونه. در این دو ساعت باید نشانم بدهی که میتوانی با اهالی خانه محترمانه صحبت کنی. اگر در این مدت دوباره بیادبی کنی، دو ساعت از اول شروع میشود.»
به یاد داشته باشید که مهم نیست در چنین شرایطی فرزندتان چه حسی نسبت به شما دارد؛ مهم آن است که کار درست را انجام دهید و به او درس بدهید.
۲. آماده باشید
در دوران بلوغ و نوجوانی، رفتار غیرمحترمانه بچهها تا اندازهای طبیعی است؛ پس آمادگی آن را داشته باشید. اگر این مورد قبلا برایتان پیش آمده است، باید انتظار رخدادن دوباره آن را داشته باشید و از قبل برای آن برنامهریزی کنید. زمانی که تنشی پیش آمد، مواضع خودتان را روشن و قاطع بگویید و بعد از صحنه دور شوید. یادتان باشد که قرار نیست خودتان را در هر بحثوجدلی که فرزندتان میخواهد راه بیندازد درگیر کنید.
بازهم خودتان را درگیر کشمکش نکنید. به خودتان یادآوری کنید که بهعنوان پدر یا مادر، الان با اعمال این محدودیتها دارید کار درست را انجام میدهید.
حد و مرزتان برای تلقی بیادبی باید تا کجا باشد؟ خب، بهعنوان والد، این را خودتان بهتر میدانید. بههرحال مرزها را تعیین کنید و به فرزندتان اطلاع بدهید که اگر دوباره آن کار از او سر بزند، عواقبی برایش خواهد داشت. ضمنا بهتر است زمانی قوانین را وضع کنید که همه طرفین دعوا آرام شده باشند.
۳. از جنگ قدرت شدیدا دوری کنید
اگر درگیر جنگ قدرت شوید، کار تمام است و همان موقع شکست خوردهاید. ولی اگر فرزندتان با ناسزا، قلدری یا هر حرکت توهینآمیز دیگری با شما برخورد کرد باید چه کنید؟ همان که در ابتدا گفتیم: توهینش را به خودتان نگیرید.
اگر فرزندتان در گذشته با رفتارهای تند خودش کار را به دعوا کشانده است، باید انتظار داشته باشید که بازهم این کار را انجام دهد. باید از قبل، برای برخوردتان در دفعه بعد برنامهریزی کنید.
۴. قاطع و مصمم باشید
اگر میخواهید اوضاع تغییر کند، باید تصمیم بگیرید که رویه متفاوتی را در پیش بگیرید و به آن پایبند باشید. در ابتدا سخت است، ولی زمانی که شرایط شروع به تغییر میکند، مزدش را میگیرید. همین امروز تصمیم بگیرید که برای تغییر وضعیت نابسامان دستبهکار شوید.
۵. برای فرزندتان معلم و مربی باشید
شما بهعنوان والدین دلبندتان وظیفه دارید که به او یاد دهید بهتر با ناراحتیهایش کنار بیاید و محترمانه رفتار کند. سه نقش مهم شما برای رسیدن به این هدف عبارتند از: معلم، مربی و قانونگذار. ما به بچهها یاد میدهیم چطور باید رفتار کنند، آنها را راهنمایی و تشویق میکنیم و وقتی اشتباه میکنند، محدودیتهایی برایشان میگذاریم.
هدف این است که بچهها بتوانند با دنیای واقعی کنار بیایند و بزرگسالهایی مسئولیتپذیر و مستقل از کار دربیایند. اساسا ما همان چیزهایی را برای دلبندانمان میخواهیم که والدینمان برای ما میخواستند؛ اینکه از نظر مالی و احساسی بتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند. اگر بچهها رفتار محترمانه را در دوران کودکی یاد نگیرند، این کار در بزرگسالی بسیار سخت خواهد شد. پس در این راه صبر و استقامت داشته باشید.