اختلال شخصیت نمایشی در کودکان نام این مقاله از وب سایت افرادخت می باشد. در این مقاله به تعریف این اختلال پرداخته شده است. همچنین عوارض و ویژگی های کودکان و بزرگسالانی که به این اختلال دچار هستند پرداخته شده است. تیم روانشناسی و آموزشی و تربیتی افرادخت به طور دقیق نقش ژنتیک و نورون های عصبی در این اختلال را نیز مورد بررسی قرار داده است. همچنین در این مقاله به راهکار هایی برای مواجهه و درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی اشاره شده است.
اختلال شخصیت نمایشی یا همان histrionic personality disorder به اختصار HPD نامیده میشود.کلمه هیستریونیک به معنای دراماتیک و تئاترگونه است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بیش از حد نقش بازی میکنند و دنیا از نظرشان شبیه یک فیلم دراماتیک و پرهیجان است. این اختلال، در طبقه بندی بیماریهای روانی با اختلال شخصیت ضداجتماعی، خودشیفته و مرزی در یک گروه قرار می گیرد.
همه این اختلالات دارای دو ویژگی مشترک هستند:
علاوه بر این دو ویژگی، زندگی مبتلایان به این اختلال با میل شدید به جلب توجه دیگران گره خورده است. آنها نیاز شدیدی به گرفتن تائید از جانب دیگران دارند و البته فریب دادن دیگران را خوب بلدند. احتمال بروز این اختلال در زنان بیشتر از مردان است، زیرا اکثر فرهنگ ها رفتارهای هیجانی در مردان را ناپسند میدانند.
اختلال شخصیت نمایشی بخشی از یک اختلال روانی گستردهتر بوده که به عنوان «مانیا»، «شیدایی» و غیره در اختلال «شخصیت دوقطبی» نیز شناخته میشود. این اختلال به بیماری روانی «خوشهB» یا «اختلال دراما» نیز مشهور بوده و در زنان و مردان به گونهای متفاوت خود را نشان میدهد.
جالب است بدانید اغلب، زنان به این اختلال روانی دچار میشوند که نشانههای اولیه خود را در دوران بلوغ و رشد نشان میدهد، با مرور زمان و در صورت عدم رسیدگی به موقع میتواند شدت یافته و به نوعی وسواس فکری-عملی اجباری تبدیل شده و روح شخص را به شدت مورد آسیب قرار دهد.
مردان مبتلا به این اختلال روانی نیز سعی میکنند اعتماد به نفس خود را به هر روشی به دیگران ثابت کرده و نسبت به بقیه برتری داشته باشند. آنها معمولاً آگاهانه و در راستای جلب توجه دیگران ظاهر و پوشش خود را تغییر داده تا به چشم بیایند و به این ترتیب توجه سایرین را جلب کنند.
بهتر است بدانید افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، افرادی بسیار حساس بوده و از درون احساساتی شدید و ناپایدار دارند و اگر مورد تایید دیگران قرار نگیرند به شدت افسرده خواهند شد. آنها ارزش خود را در تایید دیگران میدانند، که میتواند ریشه در مشکلات کودکی داشته باشد.
افراد درگیر این اختلال، در اجتماع به عنوان افرادی موفق شناخته میشوند که دارای شخصیتی اغواگر، جذاب، فریبکار، دمدمی و پرجنب و جوش هستند.
این افراد از شکل ظاهری خود مانند لباسهای تحریککننده، تتوهای زیاد، آرایش غلیظ و … برای جلب توجه دیگران استفاده میکنند. حتی با دوستان و خانواده خود نیز رفتاری نمایشی و ریاکارانه دارند. اگر کسی آنها را تحسین کند، بهراحتی فریب او را میخورند و تحت تأثیر قرار میگیرند.
بر اساس نسخه DSM5 حداقل ۵ مورد از موارد زیر باید در فرد دیده شود:
ژنتیک در بروز این اختلال نقش زیادی ندارد. بر اساس تحقیقات، احتمال بروز این اختلال در کودکان دارای والدین مبتلا به اختلال شخصیت فقط کمی بیشتر از جمعیت عادی است.
یافتهها حاکی از آن است که افراد دارای اختلال شخصیت نمایشی، سیستم نوروآدرنرژیک حساستری دارند؛ سیستم نوروآدرنرژیک مسئول آزادسازی انتقال دهنده عصبی نوراپی نفرین است.
افزایش این نوروترانسمیتر در مغز، باعث بروز مشکلاتی مانند اضطراب امتحان در دانش آموزان،وابستگی و همرنگی بیشتر با جمع میشود.
پیامدهای اختلال شخصیت نمایشی بهصورت کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
بیماریهای روانی زیر در این افراد شیوع بیشتری دارد:
هر اختلالی با توجه به اینکه چه روابط و حوزههایی را تحتتأثیر قرار میدهد، میتواند خطرناک باشد. برای مثال شخصی که اختلال شخصیت نمایشی دارد از آنجا که این اختلال روابط اجتماعی آن شخص را تحتتأثیر خود قرار میدهد، ممکن است باعث آزار روانی اطرافیان او شود و دیگران از اینکه ببینند چه قدر این افراد رفتارهای تصنعی و افراطی دارند، دلزده شوند.
درباره خود شخص، این اختلال وقتی میتواند خطرساز باشد که او نتواند توجه دیگران را به خود جلب کند؛ بنابراین افسرده میشود، عزت نفسش کاهش مییابد و موجب آزار خود و اطرافیانش میشود.
در تمام اختلالات یا بیماریهای روانی، علائم به دو دسته ژنتیکی و محیطی تقسیم میشود. شخص میتواند این اختلال را از والدین خود به صورت ژنتیکی به ارث برده باشد یا وقتی در خانوادهای بزرگ میشود که همه افراد رفتارهای اغواگرایانه و غیرمعمول دارند فرزند میبیند، یاد میگیرد و تکرار میکند.
گاهی کودک در خانواده برای اینکه توجه والدین را به خود جلب سازد، مجبور است به شیوه خاصی رفتار کند و والدین هربار که به آن صورت رفتار میکند به او توجه میکنند و این موضوع، موجب میشود توجهطلبی در شخصیت فرزند تقویت شود.
یکی دیگر از ضعفهای موجود در بعضی خانوادهها این است که فرزندان به دور از حد و مرزها بزرگ شدهاند و کسی نبوده است که از کودک انتقاد کند و خوب و بد را به او نشان دهد؛ به همین دلیل سعی در نشان دادن خود به دیگران به هر طریق ممکن میکند.
در این بخش به انواع مدل های شخصیت نمایشی و بروز آن ها پرداخته شده است.
مشخصترین بارزه این نوع از اختلال روانی شخصیت نمایشی، وابستگی شدید به دیگران و بروز رفتارهای اغراق آمیز مانند غش کردن برای جلب توجه و غیره است. هرچه بلوغ روانی فرد کمتر باشد در صورت مشاهده مخالفت یا عدم تایید این نوع رفتارهای کودکانه در او نیز بیشتر است.
عشقهای شدید و آتشین، احساس سرزنش مداوم، عدم پایداری احساسات و شدت زیاد بالا و پایین شدن آنها یا تغییر نظرشان در کسری از ثانیه درباره دیگران، همگی از نشانههای این اختلال روانی هستند.
چاپلوسی و تایید تمامی نظرات دیگران، مشخصترین بارزه این دسته از افراد است. آنها میخواهند دیگران دوستشان داشته باشند و به هر قیمتی حاضر هستند به این هدف برسند. شاید حتی برای این کار رفتارهای اغراق آمیز، مانند دادن هدایای گرانقیمت و بیش از توان مالیشان از آنها سر بزند.
بهتر است بدانید افراد در این نوع از اختلال روانی همواره موافق، خشم و عصبانیت خود را زیر نقابی از مهربانی پنهان کرده و برای دوست داشته شدن همواره نظر دیگران را تایید میکنند اما از درون احساس دیگری دارند.
در نگاه اول عادی هستند. خوش برخورد، اجتماعی، صمیمی، گرم و مهربان، پرتکاپو و هیجان. اما بعد مدتی تغییر رویه می دهند و زیر حرف هایشان میزنند و رابطه را به تلخی میکشانند.
درمان انتخابی برای اختلال شخصیت هیستریونیک، روان درمانی است. رواندرمانی حمایتی، روشی است که با اطمینان بخشی به بیمار و با هدف کاهش پریشانی عاطفی، بهبود عزت نفس و ارتقاء مهارتهای اجتماعی بیمار از طریق گفتگوی همدلانه بیشترین اثربخشی را خواهد داشت.
در مواردی که این اختلال با دیگر مشکلات روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب و … همراه باشد، استفاده از دارو درمانی نیز توصیه میشود. در ادامه هرکدام از این روشها را به تفصیل توضیح میدهیم.
روان درمانی بر تغییر جنبهای از شخصیت ناکارآمد بیمار تمرکز دارد. هدف از این روش استفاده از نقاط عطفی است که در مراحل قبل از بلوغ عاطفی در فرد آسیب دیده است.
روان درمانی به بیمار کمک میکند با حل تعارضات به وجود آمده در ناخودآگاه، درک بهتری از خود و رفتارهایش داشته باشد.
بیمار تشویق میشود ارتباط خود را با دیگران بهبود بخشد و روشهای جدید و سالمی را برای ایجاد عزت نفس میآموزد. در مورد این نوع از اختلال شخصیت، گروه درمانی و خانواده درمانی توصیه نمیشود؛ چراکه این افراد تمایل دارند مرکز توجه باشند و باعث منحرف شدن اهداف درمانی در گروه خواهند شد.
این بیماران در مباحث گروهی صادقانه شرکت نمیکنند و این نوع درمان کمکی به حل مشکل آنها نخواهد کرد.
به دلیل اینکه این افراد از این اختلالشان آگاهی ندارند، نحوه رفتار با آن ها پیچیده است. به عنوان یک فردی که با آن ها رابطه نزدیک دارید، به هیچ وجه نباید در جهت عوض کردن دیدگاه و جهان بینی آن ها تلاش کنید.
نباید رفتار هایشان را به حساب سوء نیت و قصد و غرض گذاشت. چون که هدف اصلی این افراد به دست آوردن توجه و نشستن در مرکز توجه دیگران است.
این افراد با پند و نصیحت هیچ سنخیتی ندارند، پس آنها را نصیحت نکنید.
باید قبول کنید که تغییر در این افراد به کندی رخ می دهد.
سعی کنید درک کنید که ریشه رفتار مشکلسازشان چه افکار و ترسهایی می باشد.
مرزبندی مشخص خود را به آن ها نشان بدهید.
بدون دیدگاه