با کنجکاوی کودکان و سؤالات مکرر آن‌ها چه کنیم؟

با کنجکاوی کودکان و سؤالات مکرر آن‌ها چه کنیم؟


کنجکاوی یکی از خصوصیات بارز کودکان است. کودکان با بسیاری از موضوعات و پدیده‌های اطرافشان آشنایی کافی ندارند. بسیاری از چیزها برایشان تازگی دارد و در موردشان کنجکاو هستند. به همین دلیل اشتیاق فراوانی برای سردرآوردن از همه چیز را دارند. یکی از راه‌های آشنایی و سردرآوردن، ور‌رفتن با آن‌هاست. البته اغلب والدین در موارد زیادی به دلایل مختلف اجازه این کار را به کودکان نمی‌دهند.

راه دیگری که کودکان برای ارضای کنجکاوی خود به کار می‌برند، پرسیدن در مورد موضوعات و پدیده‌ها است. این روش هم از طرف بسیاری از والدین مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. اغلب والدین از سؤال‌های بی‌شمار کودکان کلافه می‌شوند و تمایلی به شنیدن سؤالات و پاسخ دادن به آن‌ها را ندارند.
والدین برای مقابله با کنجکاوی و سؤالات مکرر کودکان پاسخ‌های کلیشه‌ای زیادی دارند. همه ما پاسخ‌هایی از این دست را بسیار شنیده‌ایم:
– وقتی بزرگ شدی خودت می‌فهمی!
– چقدر حرف می‌زنی، سرم رو بردی!
– نمی‌دانم!
– از بابایت (مامانت) بپرس!
– می‌ری مدرسه همه این‌ها را یاد می‌گیری!
ولی والدین و مربیان باید توجه داشته باشند که سؤالات کودکان محملی در مسیر رسیدن آن‌ها به دانش و آگاهی و کسب مهارت‌های زندگی است. کنجکاوی کودکان را باید یک موهبت الهی تلقی کرد و آن را دست کم نگرفت. حتی اگر کودکی کنجکاوی کمی در مورد موضوعات مختلف اطرافش داشته باشد، باید نگران او بود. چرا که یکی از عوامل مهم سلامتی روانی کودکان همین پرسشگری است.
از طرف دیگر کنجکاوی باعث پرورش خلاقیت کودکان می‌شود. پس والدین نه تنها در پاسخ دادن به سؤالات مکرر کودکان نباید کوتاهی کنند، بلکه باید از آن استقبال هم بکنند. حتی شرایطی و امکاناتی را فراهم کنند تا کودکان با پدیده‌ها و موضوعات جدید بیشتری برخورد داشته باشند و به طور مکرر برایشان سوال پیش بیاید.

مشارکت دادن کودکان در یافتن پاسخ سؤالات خودشان

حتی اگر والدین و مربیان کمی خلاقیت داشته باشند و حوصله به خرج دهند، می‌توانند از سؤالات کودکان به عنوان فرصتی برای کسب مهارت کودکان و ارتقاء اعتمادبه‌نفس آن‌ها استفاده کنند. برای رسیدن به این هدف توصیه می‌کنم پاسخ سریع و صریح به سؤال‌های بچه‌ها ندهید! بلکه سعی کنید با دادن سرنخ به کودکان آن‌ها را به تفکر در مورد موضوع و یافتن پاسخ مشارکت دهید. گام به گام با کودک پیش بروید تا به جواب قابل قبولی برسید. با این روش کودک مهارت تفکر و استدلال را فرامی‌گیرد و به تدریج در سؤالات بعدی ابتدا خود به دنبال پاسخ خواهد بود.
البته در مواردی ممکن است پاسخ کودک صحیح نباشد، این اصلاً مهم نیست. مهم این است که کودک بیاموزد که می‌تواند با تفکر در جهت یافتن پاسخ تلاش کند. با این روش کودک لذت یافتن پاسخ را تجربه می‌کند و روزبه‌روز به مهارت تفکر و استدلال تسلط بیشتری پیدا می‌کند. از طرف دیگر کودک با یافتن پاسخ‌ها، استقلال فکری بیشتری پیدا می‌کند و اعتماد به نفسش افزایش فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند.

برای روشن‌تر شدن موضوع کنجکاوی کودکان به مثال زیر توجه کنید:

زمانی که کودک با دیدن برف می‌پرسد، «برف چگونه به وجود می‌آید؟» یا «این برف‌ها از کجا می‌آیند؟»
شما می‌توانید سؤال کودک را با سؤالی دیگر پاسخ دهید: «وقتی برف گرم می‌شود، چه می‌شود؟»
کودک جواب می‌دهد: «آب می‌شود. »
شما: «پس برف از چه درست شده است؟»
کودک: «از آب»
شما: «برف گرم است یا سرد است.»
کودک: «خیلی سرد است! »
شما: «پس برف آبی است که خیلی سرد شده. مثل یخ یا برفک یخچال! »
حتی می‌توان اشکال مختلف دانه‌های برف را زیر ذره‌بین به کودک نشان داد. همچنین توضیح داد وقتی آب در ارتفاعات (آسمان) که بسیار هوای سردی دارد، به دانه‌های برف تبدیل می‌شود، این شکل‌ها را به خود می‌گیرد.
برای بالا بردن اطلاعات کودک، می‌توانید در مورد حالت‌های مختلف آب توضیحاتی به کودک بدهید. حالت جامد (یخ، برف و تگرگ)، مایع (آب) و گاز (بخار آب) و همچنین نقش حرارت در تبدیل آن‌ها به یکدیگر!
در ضمن اگر پاسخ سؤالی را نمی‌دانید، از اینکه بگویید جواب سؤال را نمی‌دانید واهمه‌ای نداشته باشید. با شجاعت بگویید جواب سؤال را نمی‌دانید. بعد پیشنهاد دهید با مشارکت و همکاری کودک موضوع را بررسی کنید و به جواب برسید.
فعالیت آموزشی دیگر در این زمینه می‌تواند تبدیل بخار آب به آب یعنی شبیه‌سازی تولید باران باشد. برای این منظور …. (بقیه‌اش را شما بگویید!)