۶ نکته کلیدی فرزندپروری برای فرزند دوم
اضافه شدن فرزند دوم به جمع خانواده، بسیاری از کارهای روزمره را به هم میریزد. نوزاد جدید توجه ویژه و همیشگی میخواهد و از طرفی فرزند اول خانواده هم ممکن است به خاطر به هم خوردن نظم فعالیتهایی که با پدر و مادرش داشته، احساس کند دیگر اهمیت چندانی ندارد. مادرها و پدرهای بسیاری بعد از ورود فرزند دوم، از خودشان پرسشهایی شبیه به این میپرسند: «یعنی فرزند اولم از من ناراحت میشه؟» یا از آن بدتر اینکه: «یعنی میتونم فرزند دومم رو هم به همون اندازه اولی، عمیق و کامل دوست داشته باشم؟» چنین نگرانیهایی طبیعی است و برای بیشتر پدر و مادرها پیش میآید. با این حال بعضی نکات فرزندپروری میتواند به ما کمک کند ارتباط هر چه بهتری با کودکانمان برقرار کنیم. به همین دلیل در این مطلب میخواهیم در مورد ۶ نکته کاربردی و مناسب فرزندپروری برای فرزند دوم صحبت کنیم. اگر شما هم به تازگی فرزند جدیدی به خانوادهتان اضافه شده یا قصد آوردن فرزند دوم را دارید، این مقاله میتواند به شما کمک کند با دست پر به استقبال این مسیر سخت اما شیرین بروید.
۱. نوزادان متوجه حرفهای ما نمیشوند
اینکه نوزادان متوجه حرف ما نمیشوند، نکته خیلی ساده اما کاربردی و خوبی است که میتواند به ما کمک کند کاری کنیم فرزند اولمان احساس مهم بودن کند. اجازه بدهید واضحتر بگویم. نوزاد تازه متولد شده، احتیاج به توجه دائمی دارد و اتفاقی که این وسط میافتد چیست؟ ناگهان فرزند بزرگتر شما، شبیه به یک بزرگسال به نظر میآید و ممکن است همیشه از او انتظار داشته باشید شرایط جدید را درک کند. اما شاید او برای پذیرفتن شرایط فرزند دوم چندان آماده نباشد. کودکان به شدت باهوش و تیز هستند و اگر حس کنند که به فرزند دوم بیش از اندازه توجه میشود، بهراحتی احساس بیاهمیت بودن میکنند. من برای حل این مشکل به توصیه دوستم عمل کردم؛ به این شکل که در مورد اتفاقها و ماجراهای مختلف روزمره، به طور مستقیم با فرزند دومم صحبت میکردم تا فرزند بزرگترم هم در جریان کارها قرار بگیرد.
به عنوان مثال اگر نازنین (فرزند اول) میخواست کاردستی جدیدی را که درست کرده، به من نشان بدهد و در همان زمان، باید پوشک ناهید (فرزند کوچکتر) را هم عوض میکردم، به هر دو نفرشان نگاه میکردم و بعد رو به ناهید (فرزند دوم) میگفتم: «خب ناهید کوچولو، اول خیلی سریع پوشک تو رو عوض میکنیم و بعد قبل از بازی کردن، با هم میریم و کاردستی قشنگی رو که نازنین درست کرده میبینیم.» یا مثلاً وقتی که نازنین (فرزند بزرگتر) خوراکی میخواست به ناهید (فرزند کوچکتر) میگفتم: « ناهید تو تازه غذا خوردی، اول میریم خوراکی نازنین رو میدیم و بعد میآییم سراغ تو.» میدانم که ممکن است احمقانه به نظر بیاید، اما گفتن چنین جملههایی میتواند شرایط را برای فرزند اولتان راحتتر کند. وقتی از این روش گفتوگو استفاده میکنیم فرزند بزرگترمان در جریان کارها قرار میگیرد و بهتر میتواند با شرایط جدید کنار بیاید. گاهی اوقات گفتن این موضوع به فرزند بزرگترمان که او قبل از نوزادمان به دنیا و به این خانه آمده، به ما کمک میکرد از احساس حسادت گاه و بیگاه او جلوگیری کنیم. فرزند کوچکتر هم به عنوان یک نوزاد، متوجه نمیشود ما چه میگوییم و برایش هم اهمیتی ندارد.
۲. در موقعیتهای خاص برای کارهای فرزند دوم، از کودک بزرگتر کمک بگیرید
نازنین علاقه زیادی داشت که در نگهداری ناهید (فرزند کوچکترم) کمک کند. با اینحال، آسیبپذیری نوزادان و غریزه مادری من، مدام دست به دست هم میدادند تا دلم بخواهد داد بزنم: «مراقب باش! دست نزن!» برای اینکه قصد و نیت محبتآمیز نازنین را به مسیر درستی هدایت کنم، از او در موقعیتهای خاصی کمک میخواستم و پس از آن به شکل اغراقآمیزی از کمکی که کرده بود، تشکر میکردم. برای مثال از نازنین خواهش میکردم در تعویض لباسهای ناهید به من کمک کند و او با سرعت لباسهای ناهید را از توی کشو میآورد. وقتی هم برمیگشت، با توجه به نکتهای که اول اشاره کردم، رو به ناهید میگفتم: «وای ناهید، دیدی نازنین چقدر سریع لباسهات رو آورد؟ چقدر خواهرت بزرگ شده!». بعد از آن به نازنین میگفتم که چقدر از کمکش در مراقبت از نوزاد جدیدمان ممنونم و از ناهید (فرزند جدید) به عنوان «نوزاد خانواده ما» اسم میبردم. چرا که متوجه شده بودم استفاده از ضمیر جمع ما و اینکه ناهید نوزادی است که به خانواده ما اضافه شده، باعث ایجاد حس مشارکت بیشتری در نازنین میشد و پس از آن با احساس مالکیت بیشتر در مراقبت از ناهید، به من و پدرش کمک میکرد.
۳. اسباببازیهایی بخرید که فرزند اولتان بتواند به تنهایی با آنها بازی کند
اگر به ملاقات دوستی میروید که به تازگی صاحب فرزند تازهای شده است، به جای هدیه بردن برای نوزاد، یک هدیه یا اسباببازی برای خواهر یا برادر بزرگتر آن خانواده ببرید. اسباببازیهای بسیار متنوع و جذابی، بسته به گروههای سنی متفاوت، در بازار موجود است که میتوانید آنها را تهیه کنید. فقط مطمئن شوید از آن دسته اسباببازیهایی باشد که کودک بتواند به تنهایی با آن بازی کند. با آمدن فرزند دوم، ممکن است زمان گذاشتن شما برای فرزند بزرگترتان مقداری کمتر شود. در عین حال که باید حواستان باشد این وقت دو نفره با فرزند بزرگترتان از بین نرود، میتوانید اسباببازیهایی برای او بخرید که بتواند تنهایی با آنها بازی کند. اسباببازیهایی مثل کتابهای پازلی یا کتابهای برچسبی که بارها و بارها قابل استفاده هستند، انتخاب خوبی خواهند بود.
۴. یادتان باشد چند هفته یا چند ماه اول به دنیا آمدن فرزند دوم، زمان بقا است!
نگران کارهایی که روزها و ماههای ابتدایی آمدن فرزند جدید انجام میدهید، نباشید. یکی از نگرانیهایی که در آن چند هفته اول به دنیا آمدن ناهید داشتم این بود که نکند انجام این کارها عادتهای رفتاری بد و نامناسبی در فرزند بزرگترم یعنی نازنین به وجود بیاورد. به طور مثال در آن زمان، نازنین اجازه داشت که به جای وعدههای غذایی اصلی، میان وعدههای بیشتری بخورد یا به او اجازه میدادم که روی مبل غذا بخورد. یا روزی را به خاطر میآورم که دوستم با چند دی.وی.دی فیلم کودک به منزل ما آمد و با وجود اینکه اعتقاد داشتم نازنین نباید زیاد کارتون تماشا کند، روزهایی پیش میآمد که مجبور بودم دو کارتون پشت سر هم برای نازنین پخش کنم تا بتوانم به کارهایم برسم. بعد با حالت استیصال و گریه با دوستم تماس میگرفتم و از این میگفتم که احساس میکنم مادر شکستخورده و بیکفایتی برای نازنین هستم. دوستم به من اطمینان میداد که او هم همین احساس را داشته است. (احتمالاً تحت تأثیر هورمونهای پس از زایمان نیز بودم). پس بگذارید با گفتن این نکته، لطفی در حق شما بکنم: اگر روزهای سختی داشتید که مجبور شدید برای فرزندتان سه فیلم پشت سر هم پخش کنید، عذاب وجدان نگیرید. شما فرزندتان را خراب نکردهاید و همانطور که گفتم، این کارها لازمه چند هفته یا چند ماه اول است.
۵. بخندید، حتی اگر در حال اشک ریختن از شدت خستگی باشید
اولین هفته بعد از به دنیا آوردن ناهید، در تنهایی با دختران و پر از فراز و نشیب گذشت. هیچ چیزی بدتر از این نیست که همزمان دارید پوشک کودک نوپای خود را تمیز میکنید و به او شیر میدهید و ناگهان با قیافه ژولیده خودتان در آینه مواجه میشوید. این روزها اصلاً پر زرق و برق و رویایی نیستند و خیلی از اوقات سخت میگذرند. اما این سختی همه ماجرا نیست؛ من حالا با علاقه به خاطرات دیوانهواری فکر میکنم که ما را به عنوان یک خانواده چهار نفره به یکدیگر پیوند داده است. میتوانید بعضی از روزها برای کم کردن بار گناه خانهنشین کردن فرزند اولتان، از کسی بخواهید که در کنار نوزاد تازهتان باشد و شما، کودک بزرگترتان را به پارک، استخر یا هر جای جذاب دیگری ببرید و زمان دونفرهای را با او بگذرانید. فراموش نکنید از این دوران که با سرعت و دیوانهوار میگذرند، زیاد عکس بگیرید. بچهها خیلی سریع و با سرعت برق و باد، بزرگ میشوند.
۶. حواستان به نشانههای سندروم فرزند دوم باشد
از هفتههای ابتدایی آمدن فرزند جدید که بگذریم باید حواسمان به نشانههای سندروم فرزند دوم باشد. این سندروم، تغییراتی است که ممکن است در شخصیت و رفتار فرزند دوم به وجود بیاید.تجربه داشتن فرزند اول و فرزند دوم به طور قابل توجهی با یکدیگر متفاوت است. در نخستین بارداری، مادرها تلاش میکنند که همه چیز را درست رعایت کنند. به خوراکشان توجه میکنند و حواسشان هست که ویتامینهای روزانه را فراموش نکنند.بارداری دوم اما معمولاً به اندازه بارداری اول طاقتفرسا نیست و شما دیگر میدانید که یک بار این مسیر را طی کردهاید. با اینکه همچنان سعی میکنید همه قوانین را رعایت کنید اما اگر یک دوز ویتامین روزانهتان را فراموش کنید یا پیادهروی نکنید، ناراحت نمیشوید.تولد فرزند جدید قطعاً خاص است اما به اندازه دفعه اول، هیجانانگیز نیست. پس از تولد کودک دوم نیز شما همچنان تلاش میکنید روی کودک بزرگترتان تمرکز کنید و به او احساس کنار گذاشته شدن ندهید (که البته کار درستی است).اما این نگرش و توجه زیاد به فرزند اول، میتواند در هر مرحله از رشد کودک دوم ادامه داشته باشد و احساساتی منفی در او به وجود بیاورد.داشتن فرزند دوم به نوعی مانند راه رفتن روی لبه تیغ است. اگر زیاد به کودک دوم توجه کنیم، فرزند اول احساس کنار گذاشته شدن میکند و اگر زیاد به اولی توجه کنیم، ممکن است کودک دوم دچار سندروم فرزند دوم شود.طبق تحقیقاتی که امروز انجام شده، این روند به آرامی میتواند شخصیت فرزند دوم را شکل دهد. اگر کودک دوم شما این علائم و نشانهها را دارد، بهتر است مراقب سندروم فرزند دوم باشید.
حسادت
مقایسه بین دو خواهر و برادر میتواند منجر به ایجاد احساس حسادت و اعتماد به نفس پایین در فرزند دوم شود. این حسادت نیز میتواند موجب شود کودک دوم شما احساس کند، فرزند بزرگترتان را بیشتر دوست دارید. چنین احساسی یکی از نشانههای اساسی سندروم فرزند دوم است. موردی که میتواند باعث شود فرزند دوم شما برای جلب توجه دست به خرابکاری بزند تا به این شکل توجه منفی شما را به دست بیاورد.
رقابت خواهر و برادر
مقایسه مداوم فرزندان ممکن است منجر به نفرت خواهر و برادر از یکدیگر شود و این احساسات منفی، میتواند محبت خواهر و برادری را تحت تأثیر قرار دهد. چیزی که در نهایت میتواند موجب سندروم فرزند دوم شود.
درونگرا یا برونگرا شدن
هیچ کدام از دو مدل شخصیتی درونگرا یا برونگرا، امتیازی نسبت به دیگری ندارد. با این حال عزت نفس پایین که در نتیجه توجه نکردن والدین ایجاد میشود، میتواند منجر به درونگرا شدن فرزند دوم شود. از طرفی ممکن است در برخی از موقعیتها، کودک دوم خیلی پرخاشگر شود و عصبانیت خود را بروز دهد.آیا همه بچهها از سندرم فرزند دوم رنج میبرند؟
آیا همه بچهها از سندرم فرزند دوم رنج میبرند؟
خبر خوب این است که همه بچهها درگیر سندرم فرزند دوم نمیشوند. این موضوع زمانی اتفاق میافتد جانبداری والدین نسبت به یکی از فرزندان زیاد از حد باشد. در خانههایی که همه بچهها بهطور مساوی توجه میگیرند، سندرم فرزند دوم دیده نمیشود. همچنین در خانههایی که هر دو بچه دارای جنسیت متفاوت هستند، به دلیل تفاوت در ویژگیها و فعالیتهایی که انجام میدهند، برای والدین حکم فرزند اول را دارند و همین منجر به وجود نیامدن سندرم فرزند دوم در کودک خواهد شد. یکی دیگر از عواملی که مانع از ایجاد سندرم فرزند دوم میشود، وجود معلولیت در فرزند اول خانواده است. این مورد هم تفاوتی در هر دو کودک به وجود میآورد که مانع از شکلگیری سندروم فرزند دوم میشود.
سخن پایانی
در این مقاله تلاش کردیم با گفتن ۶ نکته کلیدی فرزندپروری برای فرزند دوم به شما در درک بهتر مشکلات مربوط به بارداری دوم کمک کنیم و نکات کافی را برای غلبه بر آنها در اختیارتان قرار دهیم.کتابها و مقالههای بسیاری در مورد این ۶ نکته و به ویژه سندروم فرزند دوم وجود دارد که میتوانید با مطالعه آنها، اطلاعات بیشتری درباره این موارد به دست بیاورید. اگر احساس میکنید که فرزند دوم شما نشانههای سندروم فرزند دوم را دارد، بهتر است با یک مشاور کودک یا متخصص روانشناسی صحبت کنید تا از این موضوع مطمئن شوید و بتوانید بهترین راهکار را انتخاب کنید.