گفتگوی واقعی: غذا، بدن‌ها و فرزندپروری

غذاخوردن در کودکان


جملاتی مانند “سه لقمه دیگر بخور” یا “تا این را تمام نکنی، نمی‌توانی آن را داشته باشی” برای بسیاری از والدین آشنا هستند. اما این‌که چگونه با کودکانمان درباره غذا صحبت کنیم، می‌تواند پیچیده و چالش‌برانگیز باشد. نوع گفتمان خانواده درباره غذا نقش مهمی در شکل‌گیری احساسات و افکار کودکان نسبت به غذا و بدن خود دارد.

چالش‌های والدین در دنیای امروز

امروزه والدین با پیام‌های متناقضی درباره غذا، بدن و سلامت مواجه هستند که تصمیم‌گیری درباره بهترین روش‌های تربیتی را سخت می‌کند. این پیام‌ها می‌توانند والدین را در انتخاب زبان و رفتار مناسب برای ایجاد امنیت و آرامش در خانه سردرگم کنند.

کایلا فوکس، درمانگر اختلالات خوردن، می‌گوید: “والدین باید به الگوها و زبان خود درباره غذا و بدن توجه کنند، زیرا این الگوها تأثیر عمیقی بر کودکان دارند.”

 

پیام‌هایی که درباره غذا به کودکان منتقل می‌کنیم

والدین اغلب به‌طور ناخودآگاه پیام‌های قوی و گاه گیج‌کننده‌ای درباره غذا به کودکان منتقل می‌کنند. مثال‌هایی از این پیام‌ها عبارتند از:

  • “شکر مضر است.”
  • “پدرت کربوهیدرات نمی‌خورد.”
  • “من رژیم دارم و نمی‌توانم این را بخورم.”

این نوع گفتار می‌تواند تصور کودکان درباره غذا و بدنشان را تحت تأثیر قرار دهد.

 

چگونه رابطه‌ای سالم با غذا و بدن ایجاد کنیم؟

  1. استفاده از زبان بی‌طرف درباره غذا
    به‌جای دسته‌بندی غذاها به خوب یا بد، آن‌ها را صرفاً به‌عنوان “غذا” معرفی کنید. این تغییر زبان باعث می‌شود کودکان احساس طبیعی‌تری نسبت به انواع غذاها داشته باشند.

مثال: اگر همیشه در غذای فرزندتان بیسکوییت نمی‌گذارید، گاهی این کار را انجام دهید تا این خوراکی به چیزی عادی تبدیل شود و قدرت اغواگری خود را از دست بدهد.

  1. ایجاد تجربه‌های مثبت با غذا
    غذا را به تجربه‌ای جادویی و جذاب تبدیل کنید. مثلاً هنگام خوردن هویج به کودکان بگویید: “وقتی هویج می‌خوریم، چشم‌هایمان بهتر می‌بینند.” یا آن‌ها را در فرآیند پخت‌وپز مشارکت دهید.
  2. اجازه دهید بدن خود را بشناسند
    به‌جای اصرار به خوردن یا تمام کردن غذا، از کودکان بپرسید: “بدنت به تو چه می‌گوید؟ آیا هنوز گرسنه هستی؟” این روش به کودکان کمک می‌کند تا به سیگنال‌های بدنشان گوش دهند.

 

چگونه پذیرش بدن را تقویت کنیم؟

برای آموزش پذیرش بدن، به‌جای تمرکز بر ظاهر، ارزش‌های دیگری از بدن را برجسته کنید. برای مثال:

  • “امروز بدنم به من اجازه داد بیشتر کار کنم چون دیشب زودتر خوابیدم.”
  • “می‌بینم که بدنم قوی‌تر شده چون مدتی است تمرین می‌کنم.”

همچنین، هنگام تعریف از دیگران، به ویژگی‌های غیرظاهری آن‌ها اشاره کنید. مثلاً: “تو همیشه مهربان هستی و به دیگران کمک می‌کنی.”

 

نتیجه‌گیری

آموزش رابطه‌ای سالم با غذا و پذیرش بدن برای کودکان مسئولیتی بزرگ اما ارزشمند است. با اتخاذ رویکردی بی‌طرف، صادقانه و حمایتگر، می‌توانیم به کودکان کمک کنیم تا دیدگاه مثبتی نسبت به خود و غذا داشته باشند.