دلایل متعددی دارد. اول از همه اینکه این عشق منشأ بیولوژیکی دارد. وقتی والدین نوزاد تازهمتولدشده خود را در آغوش میگیرند، دچار فوران هورمونهایی میشوند که باعث وابستگی و پیوند قوی با فرزندشان میشود.
این پیوند بهمرور زمان تقویت هم میشود، چون والدین شاهد رشد و تکامل فرزند خودند.
دوم اینکه بیشتر اوقات عشق والدین به فرزندشان ریشه در تجربیات و ارزشهای خودشان دارد.
بسیاری از والدین میخواهند عشق، حمایت و فرصتهایی را برای فرزندشان فراهم کنند که خودشان از آنها محروم بودهاند.
درنهایت، عشق والدین به فرزند ممکن است ناشی از تمایل به ساختن دنیایی بهتر باشد.
والدین با تربیت فرزندان مهربان، همدل و مسئولیتپذیر امیدوارند اثر مثبتی بر جامعه بگذارند و میراثی از عشق و شفقت از خودشان بر جا بگذارند.
عشق والدین به فرزندشان عشقی بیقیدوشرط و منبع شادی و آرامش بیحدوحصر است. این عشق نوعی احساس پیچیده و همیشه در حال تکامل است. والدین از تماشای رشد و موفقیت فرزند خود احساس غرور کنند و حاضرند تمام زندگیشان را برای شادی فرزندشان فدا کنند. هیچ شخص دیگری نمیتواند این رابطه را خراب کند.
عشق در محیط خانواده به سه شاخه دارد که شامل عشق بین زن و شوهر، عشق بین والدین و فرزندان و رابطه دوستانه بین فرزندان میباشد.
در عشق بین زن و شوهر نکته حائز اهمیت گرم نگه داشتن رابطه عاطفی و عاشقانه از طریق افزایش صمیمت، درک متقابل، همدلی، تعهد و رابطه جنسی است. در رابطه عاطفی بین زن و شوهر هر دوی آنها باید یکدیگر را اولویت قرار دهند و به نیازهای یکدیگر توجه کنند و از این طریق به ابراز عشق و علاقه بپردازند.
رابطه عاشقانه میان فرزندان و والدین از آن جهت اهمیت دارد که اگر والدینی موفق به ایجاد دلبستگی مناسب در فرزندشان نشوند احتمال آن که فرزندان در آینده در روابط خود دچار مشکل شوند افزایش مییابد.
حمایت عاطفی مناسب، ایجاد رابطه صمیمی با او و وقت گذاشتن برای رفع نیازهای او از عوامل مهم و اصلی ایجاد رابطه مناسب با فرزندان هستند.
همچنین والدین باید در مورد دوران بلوغ و نوجوانی و دست و پنجه نرم کردن نوجوانان با بحران هویت اطلاعات کافی کسب کنند تا ضمن همراهی با نوجوان در حل تعارضها و درک او، به شکل گیری شخصیت مستقل او کمک کنند.
رابطه بین فرزندان به مقدار قابل توجهی به سبک فرزندپروری والدین بستگی دارد. در واقع رابطه فرزندان با یکدیگر انعکاسی از رابطه والدین با یکدیگر خواهد بود.
اگر والدین در رابطه خود عدم احترام متقابل و پرخاشگری را به نمایش گذارند بی شک فرزندان نیز همین رفتارهای آسیب زا را از خود نشان میدهند و این فرزندان در آینده در برقراری ارتباط سالم با دیگران به مشکل میخورند.
در جامعه کنونی امنیت روحی و عاطفی کودک نقش تعیین کننده ای در شخصیت و رشد کودک دارد. ارتباط والدین با یکدیگر مانند احترام و عشقی که بین آن ها حکم فرماست یکی از اصلی ترین ارکان در تامین کننده سلامت روحی و جسمی کودکبه شمار می رود.
همه ما می دانیم که ناسازگاری بین کانون خانواده و پرخاشگری نسبت به یکدیگر باعث شده کودکی افسرده، پرخاشگر و بی اعتماد به نفس پرورش یابد و تاثیر این روابط تشنج آمیز از طلاق والدین خیلی بیشتر می توانند سبب تخریب شخصیت کودک شما بشود.
روابط عاشقانه و احترام بین والدین می تواند کودکی مهربان و قدرشناس پرورش دهد. عدم تفاهم بین زن و شوهر سبب از بین بردن آرامش و صمیمیت در خانواده می شود، و ایجاد خشونت و بی توجهی به فرزندان می تواند تاثیر خیلی مخربی بر روی ابعاد رشد شخصیتی فرزندان بگذارد.
هدف اصلی ازدواج، تشکیل خانواده و رسیدن به یک آرامش جمعی با کانونی سرشار از محبت و روابط عاشقانه بین اعضا خانواده است که زندگی بر پایه همین موارد استوار شده است. هر موضوعی به این پایه لطمه ای وارد کند قطعا روی پرورش و رشد کودک تاثیر گذار خواهد بود.
تفاهم والدین در تمام صحنههای زندگی، موجب استحکام پایههای خانواده میگردد. به ویژه با تفاهم با همدیگر علاوه بر اینکه کانون زندگی را گرمتر نمودهاند، فرزندان چنین خانواده نیز، از سلامتی کاملتر و شخصیت واقعی برخوردار میگردد.
امام معصوم (ع) میفرماید:«بهترین زنان شما زنی است که هرگاه همسرش خشمناک گردد ومورد غضب وی قرار گیرد و یا این که برهمسرش غضبی کرد، به او بگوید: دست من در دست تو و تسلیم محض تو هستم.»
حال این سوال مهم ذهن را به خود درگیر می نماید که فرزندان باید شاهد چه میزان از رفتارهای محبت آمیز میان والدین باشند.
آیا به طور کلی مسیر زوجین تغییر کرده و در حضور فرزندان برخوردی رسمی و توام با احترام با یکدیگر داشته باشند و یا اینکه زوجین این اجازه را دارند تا در مقابل فرزندانشان برخورد محبت آمیز را داشته باشند البته با حفظ حرمت و احترام یکدیگر!!!
کودکان بسیار دقیق و حساسند و به سرعت یاد می گیرند و همه چیز را در حافظه خود ثبت و ضبط میکنند.
کودکان از سنین بسیار پایین تفاوت خشم و غم و شادی ، شعف و خنده و گریه را به خوبی درک میکنند و نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند ، پس کودکان تفاوت رفتارهای والدینشان نسبت به یکدیگر را درک خواهند کرد.
ابراز محبت والدین نسبت به یکدیگر جو عاطفی خانواده را گرم و سالم تر نگه می دارد و نشان داده شده است فرزندان این گونه از خانواده ها سالم ، با نشاط و با اعتماد به نفس بالاتری پرورش یافته و در جامعه حضور پیدا می کنند.
کودکان از رفتارهای محبت آمیز والدین خود لذت می برند و از اینکه احساس کنند والدینشان به یکدیگر وابستگی عاطفی دارند احساس امنیت خاطر در آنها افزایش پیدا خواهد کرد.
کودکانی که دارای والدینی هستند که دائماً با یکدیگر اختلاف نظر و درگیری دارند و محبت و علاقه ای در میان آنها جریان ندارد به مرور از والدین خود دور می شوند و به دنبال مقصر گرم نبودن کانون خانواده اشان می گردند.
در بعضی مواقع والدین با این استدلال که ممکن است مشاهده روابط عاطفی میان والدین برای فرزندان مضر باشد و آنها را دچار مشکلاتی سازد از ابراز علاقه و محبت به همسرانشان در مقابل فرزندان سر باز میزنند ،البته تحقیقات نشان داده است که ناراحتی های عاطفی و اختلالات شخصیتی در میان این دسته از کودکان بیشتر مشاهده می شود.
در مقابل بعضی از کارشناسان معتقد هستند ابراز محبت والدین نسبت به یکدیگر جو عاطفی خانواده را گرم و سالم تر نگه می دارد و نشان داده شده است فرزندان این گونه از خانواده ها سالم ، با نشاط و با اعتماد به نفس بالاتری پرورش یافته و در جامعه حضور پیدا می کنند.
می توان گفت قطعاً برقراری روابط صمیمانه و محبت آمیز و ابراز محبت های لازم و متعارف نه تنها بد آموزی ندارد بلکه می تواند مقدماتی برای آموزش روابط صحیح بین والدین و فرزندان آنها باشد.
عشق و محبت به فرزند در رسیدن او به موفقیت نقش بسیار مهمی دارد. محققان در سال ۱۹۳۸ پژوهشی درباره چگونگی تربیت افراد موفق دانشگاه هاروارد انجام دادند و سیر زندگی ۷۰ساله ۲۶۸ دانشجوی هاروارد، از جمله جان اف کندی را دنبال کردند.
سلامت جسم و روان هریک از شرکتکنندگان ثبت و موفقیت یا ناکامی آنها تجزیهوتحلیل شد.
با انجام این پژوهش محققان به نتیجه جالبی دست یافتند: «زندگی شاد و موفق ریشه در رابطه خوب با والدین دارد. احساس پذیرش، پرورش و محبت والدین در دوران کودکی بهترین تضمین برای موفقیت، شادی و رضایت از زندگی فرزندشان در آینده است.»
محققان در پژوهش دیگری دریافتند کسانی که عشق والد و فرزندی را تجربه نکرده بودند، در سنین بزرگسالی ۲ برابر بیشتر از سایر افراد در معرض ابتلا به بیماریهای جسمانی از جمله بیماری عروق کرونر، فشار خون بالا، زخم اثنی عشر و اعتیاد به الکل قرار داشتند.
فرزندانی که با احساس دوستداشتن و پذیرش والدین بزرگ میشوند، عزتنفس بیشتری دارند. افرادی که در کودکی احساس طردشدگی دارند، عزتنفس کمی هم دارند و دیدگاه آنها به خودشان منعکسکننده دیدگاه والدین آنهاست. فقدان محبت و پذیرش والدین باعث میشود کودکان احساس بیلیاقتی کنند.
کودکانی که با محبت و پذیرش والدینشان بزرگ میشوند، از نظر اجتماعی شایستگی بیشتری دارند. والدین و کودکان جهتگیری رفتاری اجتماعی خود را از طریق تعاملات آشنا و مکرر پرورش میدهند.
کودکانی که در خانوادهای بامحبت و همدل بزرگ میشوند، پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند. تأثیر محبت والدین بر پیشرفت تحصیلی همانند شایستگی اجتماعی تا بزرگسالی فرد ادامه دارد.
کودکان با مشاهده رفتارهای تنظیم هیجانی والدین خود و الگوبرداری از آنها مهارتهای خود را توسعه میدهند. کودکانی که با احساسات و رفتارهای محبتآمیز والدین بزرگ میشوند، برای رسیدگی به مشکلات عاطفی خود از راهبردهای بسیار متفاوتی استفاده میکنند. به عبارت بهتر، کودکانی که والدینی پذیرا و بامحبت دارند، تنظیم هیجانی بهتری دارند.
نوجوانانی که در خانوادهای بامحبت و پذیرا بزرگ میشوند، سازگاری روانی بهتری دارند. طبق بررسی پژوهشهای مربوط به ۲۰۰۰ نفر، کودکانی که از سمت والدین کمبود محبت داشتهاند در بزرگسالی دچار ناسازگاری روانی شدهاند.
شخصیت والدین و سلامت روانی آنها با پیوند اولیه با فرزند و عشق به او ارتباط مستقیم دارد. مثلا بر اساس پژوهشها، اگر مادری برونگرا و وظیفهشناس و دلنشین باشد، ارتباط بهتری بین او و فرزندش شکل میگیرد و عشق به فرزند را بیشتر ابراز میکند.
در مقابل مادری با علائم افسردگی یا اضطراب در برقراری ارتباط با فرزندش کمی مشکل دارد و ممکن است آن عشقی که باید را به فرزندش ابراز نکند.
پیوند بین والدین و فرزندان همچنین تحتتأثیر تربیت والدین آنها و تجربیات اولیه آنهاست. والدینی که خاطرات مثبتی از ارتباط با والدین خود دارند، ارتباط مثبتتری با فرزندشان برقرار میکنند.
خلقوخو و ویژگیهای رفتاری فرزند هم بهاندازه ویژگیهای والدین تأثیرگذارند. مثلا کودک بدقلق باعث استرس بیشتر والدین میشود و همین ویژگی رفتاری منفی باعث میشود والدین نتوانند بهخوبی با او ارتباط برقرار کنند. همچنین احتمال بروز مشکلات رفتاری در این کودکان بیشتر است.
ممکن است احساسات و رفتارهای والدین و ارتباط آنها با فرزندشان تحتتأثیر موقعیتی خاص باشد. مثلا ممکن است احساسات یکی از والدین بر احساسات والد دیگر اثر بگذارد. اینجاست که اهمیت ارتباط خوب والدین با هم و تأثیر آن بر عشق به فرزند مشخص میشود.
عشق والدین به فرزند عشقی فداکارانه است که از زمان بارداری شروع میشود. در این رابطه، والدین در قبال عشقی که میدهند چیزی نمیخواهند.
این عشق عشقی فراتر از همه اصول و باورهاست. عشق به فرزند هیچوقت تمام نمیشود و تا ابد ادامه داد؛ حتی اگر فرزندان بارها مرتکب اشتباه شوند و والدین را ناراحت کنند.
عشق رمانتیک احساسی اکتسابی است که بهمرور زمان به وجود میآید. این عشق معمولا مشروط است و طرفین ممکن است روزی بهسبب شرایط زندگی از دوستداشتن یکدیگر دست بکشند و پس از مدتی عاشق افراد دیگر شوند. پس عشق رمانتیک انتخابی است.
بدون دیدگاه