تیم روانشناسی افرادخت در این مقاله قصد دارد تا برای بررسی زمینه پرخاشگری در کودکان اقدام نماید. برای بررسی زمینه های پرخاشگری در کودکان نیاز داریم تا در وهله ی اول با منشا و دلایل آن آشنا شویم و سپس آنها را به طور دقیق تحلیل نماییم. به طور کلی برای پرخاشگری باید فضاهایی که کودک در آن قرار میگیرد و از آن تاثیر میپذیرد را بشناسیم. فضا هایی که کودک از آن تاثیرپذیری دارد به صورت کلی عبارت است از:
خشم نشاندهنده تعارض بین شخصیت در حال رشد کودک با شخصیت و نگرشهای والدین است. هرگاه کودک بفهمد از طریق عصبانیشدن به خواستههایش میرسد، و میتواند توجه بسیاری را به خود جلب کند و در والدین اضطراب به وجود آورد، خشم خود را تکرار میکند. منشأ پرخاشگری خشم است. اگر خشم بهدرستی مدیریت نشود و باعث آسیب رسیدن به دیگران شود، به آن پرخاشگری گویند. صاحبنظران حوزه روانشناسی، پرخاشگری را رفتاری تعریف میکنند که شخص بهواسطه آن عملی را بهقصد آسیب رساندن به خود یا دیگری انجام میدهد. این آسیب ممکن است روانی یا فیزیکی باشد.
باید اضافه کرد که پرخاشگری در کودکان به شکلهای گوناگون بدنی (لگدزدن، گاز گرفتن)، کلامی (فریادزدن، رنجاندن) یا بهصورت تجاوز به حقوق دیگران (چیزی را بهزور گرفتن) خود را نشان میدهد. نقطه قوت این تعریف در عینی بودن آن است که به رفتار قابلمشاهده اطلاق میشود. نقطه ضعف آن هم این است که شامل بسیاری از رفتارهایی میشود که ممکن است بهطور معمول پرخاشگری تلقی نشوند.
رفتار پرخاشگرانه برای رسیدن به هدف خاصی صورت میگیرد؛ مثل بهدست آوردن یک اسباببازی. کودک برای رسیدن به هدف، به فردی که بر سر راه اوست حملهور میشود یا بر سر او فریاد میکشد. بیشتر پرخاشگریهای اطفال خردسال از نوع وسیلهای و برای تصاحب شیء مورد علاقه انجام میشوند. آنان با اعمالی مانند هلدادن، در تلاشاند اسباببازی دیگران را به چنگ آورند و کمتر مواردی است که بهقصد آسیب دیگران و از روی عصبانیت اقدام کنند.
بهقصد آزار دیگران انجام میشود؛ چه فیزیکی (لگدزدن، هلدادن، پرتکردن اشیا و تهدید به انجام این اعمال همراه با حملههای عمدی) و چه کلامی (فحش و ناسزا گفتن).
این تقسیمبندی براساس شناخت و نشناختن علت یا علل پرخاشگری صورت پذیرفته است. اگر علت یا علل پرخاشگری روشن باشد، مثلاً فرد دیگری یا شیئی باعث شدهباشد که کودک به مقصود خود نرسد، کودک هم آن عامل را میشناسد و از خود رفتار پرخاشگرانه بروز میدهد. در این صورت پرخاشگری مستقیم است. اما در صورتی که کودک عامل پرخاشگری را نشناسد، مثلاً در مهدکودک بهاشتباه با فردی برخورد و شروع به پرخاشگری کند، این نوع پرخاشگری را که زمینههای قبلی دارد و درواقع تخلیه هیجانهای قبلی است، پرخاشگری غیرمستقیم مینامند.
از اولین مکانیزم های کودک برای رشد و نمو میتوان به الگوپذیری و تقلید آنها اشاره نمود که تاثیر بیش از حد تصور را بر کودک دارند.
فضاهای خانوادگی عبارت اند از جمع خانواده که شامل والدین و خواهران و برادران او است.
همچنین فضاهای خانوادگیای که فامیل در آن قرار دارد و میتواند تاثیر بسیار زیادی در خلق و خوی کودک بگذارد.
برای تحلیل دقیق میزان پرخاشگری موثر در کودک برای این دو فضا باید میزان آرامش و حجم تنش آن را بررسی نمود و میانگین خلق کودک وابسته به زمانی که در آن فضا فرار دارد را نیز بررسی کرد.
همچنین میتوان برای دقت بالاتر افرادی که بر کودک تاثیر بیشتری دارند و ارتباط صمیمیتری با کودک دارد و حجم ارتباطی بیشتری را با کودک دارد در خانواده و یا فامیل را مورد بررسی قرار داد و خلق آنها را نیز تحلیل نمود.
رفتار پرخاشگری توسط کودک میتواند از والدین در هنگام مشاجره ها و بحث ها با یکدیگر تاثیرپذیرفته و ضبط شود و در حافظه و ناخودآگاه آنها ثبت شود.
بچههایی که از نظر جسمانی مشکلاتی مانند کمکاری یا پرکاری بعضی غدد، و مشکلات بینایی یا کمخونی دارند، آمادگی بیشتری برای پرخاشگری دارند.
بدن دارای سیستم کنترل تستوسترون است. پیام ها از طریق هورمون ها و مواد شیمیایی که در جریان خون منتشر می شوند ، ارسال می شوند.
در مغز ، هیپوتالاموس میزان مورد نیاز تستوسترون را به غده هیپوفیز خبر می دهد و غده هیپوفیز این اطلاعات را به بیضه ها (در مردان) می فرستد.
تستوسترون نقش خاصی در رفتارها از جمله پرخاشگری و سلطه گری دارد.
همچنین هورمون تستوسترون به افزایش رقابت و تقویت عزت نفس کمک می کند. همانطور که فعالیت جنسی می تواند سطح تستوسترون را تحت تأثیر قرار دهد ، شرکت در فعالیت های رقابتی می تواند منجر به افزایش سطح تستوسترون در انسان شود.
پایین بودن سطح تستوسترون می تواند منجر به از دست دادن اعتماد و بی انگیزگی شود.
همچنین می تواند توانایی انسان را برای تمرکز کاهش دهد و یا ایجاد احساس غم و اندوه را افزایش دهد.
تستوسترون پایین می تواند باعث اختلالات خواب و کمبود انرژی شود.
با این حال علاوه بر تستوسترون که فقط یکی از عواملی است که بر ویژگی های شخصیت تأثیر می گذارد ، سایر عوامل بیولوژیکی و محیطی نیز درگیر هستند.
همچنین تستوسترون عملکرد هایی همچون موارد زیر دارد
در ابتدا باید ذکر کرد که اختلالات افسردگی و اختلالاتی با منشا استرس و اضطراب در خانم ها بیشتر از آقایان وجود دارد. تحقیقات بسیار زیادی در دنیا در زمینه احتمال نقش داشتن هورمون های جنسی در اینکه چرااین اختلال در خانمها بیشتر از آقایان است، شکل بگیرد. در خانمها البته میزان هورمن تستوسترون درمقاطع زندگی مختلف خانمها قبل از بلوغ، دوران بلوغ، دوران باوری و یائسگی متفاوت است.
ناگفته نماند که هر دو جنس (زن/مرد) هورومون های مردانه (تستوسترون) و زنانه (استروژن و پروژسترون) را در بدن خود تولید میکنند. اما مشخص است که خانم ها از میزان کمی تستوسترون و آقایان از میزان کمی استروژن و پروزسترون برخوردارند. که تغییر میزان تولید و یا وجود هر یک از این هورمون ها باعث تغییر خلق میشود و بسیار روی اعصاب تاثیر دارد. در واقع اختلالات هورمونی تاثیر مستقیمی بر روی اعصاب و روان میگذارند. همچنین مادران باردار در زمان بارداری اگر درگیر اختلالات اعاب و روان باشند کودک ممکن است این ها را از مادر به واسطه ی حضور در رحم از مادر دریافت نمایند و در واقع روی ژنتیک آنها تاثیر بگذارد. همچنین در هنگام دران شیردهی ممکن است این اختلالات به نوزاد انتقال یابد.
در آقایان نیز در زمانی که در یک رقابت قرار میگیرند با افزایش بسیار زیاد تستوسترون مواجه هستیم. در کودکان به واسطه ی بازی های هیجان انگیز و رقابتی بسیار بالا با تغییرات ترشح هورمونی بسیاری رو به رو هستیم. همین عوانل ممکن است به شدت روی خلق و خوی کودک تاثیر بگذارد. علاوه بر آن میتوان به این موضوع نیز اشاره کرد که در دوران بلوغ با افزایش و یا کاهش ناگهانی سطح هورمون ها مواجه خواهیم شد. از این رو در کودکان به واسطه ی افزایش سطح بالای تستوسترون با پرخاشگری آن ها رو به رو خواهیم شد.
تنبیه بدنی که از متداولترین شیوههای کنترل رفتارهای پرخاشگرانه است، خود یکی دیگر از دلایل پرخاشگری است. تنبیه به معنی بیدارکردن، هشداردادن، تذکردادن یا محرومکردن موقت است، نه به معنی کتکزدن و تحقیرکردن.
پدرانی که برای مدت طولانی فرزندان خود را نمیبینند و مادرانی که کمتر در منزل حضور دارند، عاملی میشوند برای پرخاشگری کودکانشان.
تبعیض والدین بین فرزندان در میزان توجه به آنها و همچنین برای برآورده کردن نیازهای اولیه آنها میتواند تاثیر بسزایی در پرخاشگری و خشم کودک و احساس طرد شدگی در آنها بگذارد.
کودکان به طور کلی و غریزی و فطری همراه با تولد خود نمونه ای از پرخاشگری دارد. نمونه های پرخاشگری: گریه کردن،جنگیدن، قهر کردن و…
برخی از پرخاشگری ها ریشه در برخی اموخته های اجتماعی است:نارضایتی فرد از محیط و اطرافیان.برخی پرخاشگری ها ریشه در رفتار غلط والدین و افرادی که در زندگی اجتماعی با انها برخورد داشته است و باعث پیدایش برخی عقده ها در فرد شده است.
برخی پرخاشگری ها در فرد نشانه وجود نوعی غریزه است که در وجود افراد وجود دارد که نمونه این پرخاشگری ها با اکتساب برخی فعالیت ها پرخاشگری بیشتر می شود و دامنه پرخاشگری بزرگتر می شود.
کمبود توجه و نیاز عاطفی در افراد بیشتر در دوران کودکی و خردسالی افراد به وجود می اید برخی از مواردی که موجب تشدید پرخاشگری در افراد می شود ریشه در دوران کودکی افراد دارد مانند غیاب والدین و اعتیاد انان که در برخی موارد موجب طرد والدین می شود و احساس ناامنی را به وجود می اورد.
نرسیدن به هدف موردنظر یکی از دلایل بسیار مهم پرخاشگری است که فرد به انجام کارهایی نظیر صحبت با صدای بلند یا فریاد زدن و با مسئله کوچکی بسیار عصبانی شدن و استفاده از کلمات نادرست و…می شود.ناکامی در ارتباط هم می تواند باشد که موفق به ارتباط با افراد نشوند و ناکام بماند یکی از رفتارهایی که انجام می دهد پرخاشگری است.
گاهی فرزندان دچار تضاد درونی و دوگانگی میشوند و بر سر دو راهی هایی گیر می کنند و نمی دانند کدام راه را انتخاب کنند و در این حالت دچار استرس و خشم کودکان می شوند و پرخاشگری در کودکان را بدنبال دارد.والدین و معلمان باید با صحبت با کودکان به انان کمک کنند که این مدت زیاد طولانی نشود و کودکان کمتر دچار استرس و پرخاشگری شوند.
پرخاشگری نشانه ای از افسردگی می تواند باشد که در این صورت والدین باید کودک خود را نزد مشاور و روان شناس متخصص ببرند و در صورت نیاز شرایط زندگی او را مورد بررسی قرار دهند و در صورت نیاز مصرف برخی داروها لازم و ضروری است که ممکن است عوارضی نظیر پرخاشگری و کج خلقی داشته باشند.
گاهی در مدارس بروز برخی رفتار های غلط سایرین موجب به وجود امدن خشونت و پرخاشگری شود.برخی از رفتارها نظیر:تمسخر،عدم دفاع دانش اموز در مشاجرات،عدم نظم ظاهری، خجالتی بودن،منزوی بودن بیش از حد،افت تحصیلی و….
اول صبر و آرامش، سپس رسیدگی به خشم کودکان
صبر کنید تا آرام شَوید سپس درباره آنچه که رخ داده صحبت کنید. بهترین وقت، بعد از زمانی است که کودکتان آرام گرفته و البته پیش از آنکه اتفاق رخ داده را فراموش کند.
در حالت ایدهآل، چند ساعت بعد. آرام و ملایم، اتفاقاتی را که منجر به این رفتار پرخاشگرانه شدند، مرور کنید. از او بپرسید چه چیزی موجب این اتفاق شد. بر روی این موضوع تاکید کنید که داشتن احساس عصبانیت کاملا طبیعی است ولی اینکه بخواهد آن را با ضربه زدن، لگد زدن یا گاز گرفتن نشان دهد، طبیعی نیست.
به او راههای بهتری برای پاسخ دادن پیشنهاد دهید؛ برای مثال، بیان احساسات خود (من واقعا احساس میکنم عصبانی هستم چون شما توپ بسکتبال من را گرفتهاید) یا با راه رفتن و دور شدن از آن موقعیت یا آن شخص، به این ترتیب او فرصت پیدا میکند تا آرام شود و فکر کند که میخواهد چه کاری انجام دهد.
در رعایت نظم و انضباط مداومت داشته باشید. تا جایی که ممکن است، به هر اتفاق با روشی مشابه پاسخ بدهید.
به مرور زمان، پاسخ استوار و نامتناقض شما (خیلی خوب، تو دوباره برادرت را زدی و و این به این معناست که امروز هم از انجام دادن فعالیت مورد علاقهات، محرومی) الگویی را وضع میکند که کودکتان میتواند آن را تشخیص بدهد.
در نهایت، او این الگو را درونی و نتایج را پیش از اقدام، پیش بینی خواهد کرد؛ که این، اولین گام در تنظیم رفتار خود است.
سایر مقالات افرادخت